خلاصه ی از داستان رمان:
صدای گریه …جیغ …..صدای که اسمشوصدامیکرد… ماریا …ماریا ….فضای بیمارستان وپرکرده بود.
ماریا به اطرافش نگاه کردهمه جاتاریک بودهرازگاهی مهتابی بالاسرش روشن خاموش میشد ترس واسترس ازچشمای …
صفحه ی اول رمان:
صدای گریه …جیغ …..صدای که اسمشوصدامیکرد… ماریا …ماریا ….فضای بیمارستان وپرکرده بود.
ماریا به اطرافش نگاه کردهمه جاتاریک بودهرازگاهی مهتابی بالاسرش روشن خاموش میشد ترس واسترس ازچشمای مشکی رنگش میبارید با آخرین توانش به سمت درخروجی بیمارستان می دوید …مردسیاپوش باچشمان قرمز جلوش ظاهرشد جیعی میزنه روی زمین می افته ….
چشمکی به ملیسازدم دیگه وقتش بود ملیسابه ارومی ازجاش بلند شد .
رویا ازهیجان واسترس دستاشومشت کرده بود باچشمای مشتاق منتظر ادامش بود.
باران ازاسترس لبشومیجوید
زهراباصدای هیجانی :خب چی شد؟
آب دهنوباصداقورت دادم :مردبهش نزدیک میشه وچشم میدوزه توچشماش مهتابی یه دفع روشن میشه وقیافه مردونشون میده دخترازقیافه مردوحشت زده جیغ میکشه
باران:مگه چه شکلی بود؟
-مردنبوداسب آبی بودکه به هیکل مردونه رفته بود
رویا:خب بعدش
مشخصات فایل:
عنوان: ملیکا
مولفین: فائزه رحمانی
تعداد صفحات: 154
زبان: فارسی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.