کتاب شب و هوس از ارونقی کرمانی
“مرد بلوچ” خورشید را می شناخت… خورشید را که در نیمروز, چون کوره ای گداخته, میسوخت و اشعه ی آن, چون سرب مذاب بر پیکر او می ریخت. او سر بلند کرد و آن را نگریست, آن را که بر سینه ی بیکران آسمان میخکوب کرد و چون سایر نیمروزها, داغ و پر حرارت… “مرد بلوچ” لبخندش را که غرور, رنگش زده بود بر چهره ی خورشید پاشید و با گامهای محکم و استوار, چون همیشه سربلند راه می رفت, سربلند و مغرور! “صبحگاه” به راه افتاده بود… و آن زمان که خورشید بال و پرش را بر دامان دشت گسترده بود او همچنان ره میسپرد…می رفت به آن دهکده ی کوچک که خاله اش آنجا بود… “مرد بلوچ” خورشید را دوست می داشت و…
مشخصات فایل:
عنوان: کتاب شب و هوس
نویسنده: ارونقی کرمانی
تعداد صفحات: 234
زبان: فارسی
راهنمای خرید:
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.