خلاصه رمان:
دانلود رمان مارماهی _ یک نفوذی، دو پسر… هر کدام وظیفهای دارند. شباهت بین آن دو چیست؟ چگونه معما را حل کند؟ معمای حذب سیاسی! آیا حلش را به زمان واگذار کند یا خودش وارد عمل شود؟ چگونه میتواند ثابت کند؟ ثابت کند؟ چه چیزی را؟!این که گناهکار نیست؟ این که پاپوش است؟ این که عاشق است؟!
مقدمه:
برایمان عادی است
اصلا، سرگرمیمان شده
کشت و کشتار!
کی تمام میشود،
این جنگهای بیدلیل؟
من نمیتوانم…
چنین چیزی ببینم و سکوت کنم!
نمیتوانم…!
قسمتی از رمان :
به فرد روبروم خیره شدم. چطور میتونست این همه خونسرد و کلهشق باشه؟ مردن آدما پشیزی هم براش ارزش نداره؛ دلش مثل سنگ بود و جسمش هم قدرتمند بود؛ هزار بار دیده بودم که زخمی شده بود ولی خم به ابرو نیورده بود؛ آره اون یه سنگ به تمام معنا بود. لقب خوبیه، آقای سنگی!
هر دوتامون توی لابی منتظرش بودیم؛ منتظر کسی که میتونه من رو به هدفم برسونه. بغض بدی گلوم رو تصرف کرده بود. نفسهای عمیقی کشیدم تا بغضم نترکه؛ فکر حسین حالم رو بدتر میکرد.
نمیدونم چند دقیقس که به چشماش زل زدم. شاید با خودش فکر کنه که من چه قدر میتونم پررو باشم!
دوست داشتم وقتی هم میمیره، همینجوری به چشماش نگاه کنم تا بتونم بدبختیش رو حس کنم.
پوفی کشیدم، عجیب بود! ما هیچوقت آروم کنار همدیگه نمیموندیم؛ حتماً اونم فهمیده که امروز حالم خوب نیست و نمیخواد سر به سرم بذاره. نگاهم رو ازش گرفتم.
لابی برخلاف بیرون، بسیار خنک و دلپذیر بود. دکوراسیون اینجا، توجّه من رو به خودش جلب کرده بود.
مشخصات فایل:
عنوان: مارماهی
تعداد صفحات: 184
زبان: فارسی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.