کتاب جاده از اکبر رادی
کتاب حاضر مجموعهی داستانهای کوتاه است. اولین داستان این مجموعه، جاده، داستان مردی است به نام “نبی” که بر خلاف دیگر اهالی روستا، به سر بردن در فقر و بدبختی را بر رفتن به شهر، ترجیح میدهد، او در انتظار است که گاو او گوسالهی مادهای به دنیا آورد و او با پول آن گوساله، اندکی از مخارج روزمرهی فرزندانش را تامین کند. پس با نازعلی یکی از اهالی روستا، معاملهای را ترتیب میدهد و…..
«مثل قفل و به چیزی مبهم فکر می کرد. یک جفت چکمه نیمدار چک پایش بود. نگاهش ته جاده میخ شده بود و دم به دم دماغش را بالا می کشید. نارعلی آروق زد. فکر کرد سنگین است. فکر کرد غذایش نگذشته. بی صدا گفت: “بازم ترش کردم”صدای خرابش مثل فوتی بود که به کله نبی کرده باشند. در نتیجه افکارش پت پتی کرد و خاموش شد. چیزی نگفت. تنها غرغر خفه ای از گلویش بیرون زد: “اوف…”
نازعلی با نوک انگشت پیشانیش را خاراند. جراتی یافت. این بار به صدای بلندتر، آن طور که نبی هم بشنود، ادامه داد: “اون هفته لاجان بودم. رفته بودم پی گدا. بارونم میبارید مث چی… اما تو موسسه به هر کی میگفتم گدا آقا، کارگر فنیه، یه جوون ریزنقش، صورتش هم جوش بهاره داره… نمی شناسی؟” یا پاشو تند می کرد یا می گفت: “برو از یه بلد بپرس”…»
نازعلی با نوک انگشت پیشانیش را خاراند. جراتی یافت. این بار به صدای بلندتر، آن طور که نبی هم بشنود، ادامه داد: “اون هفته لاجان بودم. رفته بودم پی گدا. بارونم میبارید مث چی… اما تو موسسه به هر کی میگفتم گدا آقا، کارگر فنیه، یه جوون ریزنقش، صورتش هم جوش بهاره داره… نمی شناسی؟” یا پاشو تند می کرد یا می گفت: “برو از یه بلد بپرس”…»
مشخصات فایل:
عنوان: کتاب جاده
مولف: اکبر رادی
تعداد صفحات: 120
زبان: فارسی
راهنمای خرید:
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.