کتاب خاک آشنا اثر اسماعیل فصیح
بخشی از این کتاب:
در روزگاری که شهر طهران هنوز دورش چند دروازه داشت و ناصرالدین شاه صاحبقران از سفر آخر فرنگش برگشته بود و بازارچه درخونگاه ناف شهر بود ، یک صبح بهاری و جوانکی سفید و لاغرو که تازه پشت لبش سبز شده بود و شاعر مسلک بود و پیاده از ده قلعه مرغی آمد شهر.جوانک لاغرو اسمش حسن بود.حسن یتیم بود. در خانه ملای ده قلعه بزرگ شده بود.تک و تنها بود.قدش بلند بود.دهنش گنده بود.جشمانش پر از زندگی بود…
مشخصات فایل:
عنوان: کتاب خاک آشنا
نویسنده: اسماعیل فصیح
تعداد صفحات: 104
زبان: فارسی
راهنمای خرید:
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.