رمان که روزی دل خسته خواهد شد اثر سحربانو

تاریخ انتشار
24 اسفند 1396
دسته بندی
تعداد بازدید
1216 بازدید
رایگان

رمان که روزی دل خسته خواهد شد اثر سحربانو

خلاصه داستان :
قصه از اون‌جایی شروع میشه که بهمن یه دل نه صددل عاشق میشه و میره خواستگاری تک دختر پیر و معتمد شهر کوچیک قصه‌ی ما. حاج‌اسدالله هم که مرد مهربون و بی‌ادعایی بوده، قبول می‌کنه و اون دوتا شیرینی‌خورده‌ی هم میشن؛ ولی مشکل از اون‌جا شروع میشه که حاجی نمی‌دونه بهمن یه راز بزرگ رو از اون‌ها مخفی کرده.

بخشی از داستان:
خب نگفتی باباجون، نظرت چیه؟
سرم رو پایین انداختم و با انگشت دنبالهی موهام رو به بازی گرفتم .
– سخته تو هم بری بعد از عطیه. مامانت که نیست، تو هم که از این خونه بری اینجا دیگه صفایی نداره؛
ولی آخرش که چی؟ دختر امانته دست پدر و مادرش. قسمت که در خونهی آدم رو بزنه نمیتونی دست
به سرش کنی .
خیره به گلهای قالی و با صدای گرفته ادامه داد :
– میدونم عطیه هم راضیه .
بغض نبودِ مامان و دل گرفتهی حاجبابا فرصت شادبودن رو تو این لحظه به من نمیداد، به جاش پر بودم از
ترس و نگرانی از فردا و فرداها .
– پسر بدی نیست. دادم بچههای مسجد راجع بهش تحقیق کردن. حرف بدی پشت سرش نیست. همه از
خوبی و پشتکار و تلاشش گفتن؛ مخصوصا اینکه اون هم تنهاست و پدر و مادر و پشتوانهای نداشته.
وضع مالیش خوبه. قد و قامتش هم که خودت دیدی، میدونم دخترا بیشتر دل به این چیزا میبندن.
جمال خوبی هم داره، فقط میمونه دین و ایمونش که کمی نگرانم کرده. چیز بدی ازش ندیدم و نشنیدم؛
ولی خب شناخت زیادی هم ازش نداریم .

مشخصات فایل:
عنوان: رمان که روزی دل خسته خواهد شد
مولفین: سحربانو
تعداد صفحات: 549
زبان: فارسی

راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *