رمان فرشته ی نجات من اثر Niloofar_N
خلاصه داستان :
داستان در مورد دختری دبیرستانیست که به پسر داییش علاقه داره . اما از احساس پسرداییش هیچ خبری نداره ….تا اینکه یه سری مسائل پیش میاد که تصمیم میگیره خودشو به خاطر پسر داییش جلوی یه ماشین بندازه…
بعد از مدتی و حادثه ی خودکشیش که جون سالم به در میبره…کم کم…
بخشی از داستان:
باورم نمیشد، یعنی واقعا قراره امروز اونم با ….با مسعود ازدواج کنم؟! با صدای آرایش گر که گفت چشمات رو باز
کن از فکر و خیال بیرون اومدم و آروم چشمام رو باز کردم. خیلی دوست داشتم سریع خودم رو ببینم . آرایشگر
خیلی روی صورتم کار کرده بود. چشمام رو که باز کردم با تعجب به آیینه ها که روی اونها پرده ای انداخته شده بود
نگاه کردم. با تعجب به سمت آرایشگر برگشتم و گفتم: چرا روی آیینه ها پرده انداختین؟…میخوام خودمو ببینم!!…
آرایشگر اصلا به چهره ی من نگاه نمیکرد ،بدون پاسخ دادن به من ساعت رو نگاه کرد و سریع گفت:داماد دنبالت
اومد…اونجا میتونی خودت رو ببینی
تا خواستم بپرسم کجا دستم رو گرفت و منو به سمت در برد. مسعود پشت به در ایستاده بود و حتی وقتی در باز شد
اصلا برنگشت. آرایشگر بهم آروم گفت: گفتم برای اینکه غافل گیر بشه اصلا بهت الان نگاه نکنه…
مشخصات فایل:
عنوان: فرشته ی نجات من
مولفین: Niloofar_N
تعداد صفحات: 175
زبان: فارسی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.