معرفی:
چشممه یایر را دوهته بود به چشمممانهی دریات التماس و ترس در چشمممانر موج می زد. اسلحه را در دست محکه کردم. نفس عمیقی کشممیدمب بی تو ه به بوت آزار دینده نه اتاق نگایه را در نگایر انداهته صدات هفه اش از پشت چسب بیشتر از یر وقتی م*س*تاصل تر بود می توانسته حدس بزنه برات چه تلاش می کند ی تلاش برات زندگی بیشتری نگاه سردت بهر انداهته که فهمید التماس یایر روت من اثرت ندارد اما بر روت ظایرم اثرت نداشمممت ی درونه به وش و هروش افتاده بود ی من نمی هواسته زندگی را از او سلب کنه. اسلحه را روت پیشانی اش گذاشته. در فضات تاریک اتاق چشمان اشکبارش را میتوانسته ببینه. تنها منبع نور اتاق ی نورت بود که از زیر در اینی گوشه اتاق وارد می شد. یمین نور کافی بود تا انعکاس چهره ام را در چشمان هیس و سرخ اش ببینه. این چهره ت سممرد متعلب به من نبودب این کت و شمملوار سممیاه نباید در تن من باشد.
مشخصات فایل:
عنوان: سرنوشت یک مرد
مولفین: سامان کاربر
تعداد صفحات: 182
زبان: فارسی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.