کتاب کلنگ‌های زود پرواز از چنگیز آیتماتوف

زمان جنگ روسیه مردان به جبهه رفته اند، و پشت جبهه بچه ها را برای شخم زدن زمین و نگهداری اسب ها به کار گرفته اند. یکی از بچه ها به نام سلطان مرات کارها را به عهده می گیرد، تا اینکه روزی اسب دزدان اسبهای آنها را می برند. او به دنبالشان می رود و در راه دزدها به اسب او شلیک می کنند و اسب می میرد. گرگی برای خوردن او می آید اما سلطان مرات اجازه نمی دهد گرگ به او نزدیک شود.
زمان جنگ کبیر میهنی در ژرفای عقب گاه کارها و وظایف ازلی مردانی که به جبهه رفته بودند بر عهده زنان و نوجوانان و حتی اطفال رنجدیده قرار گرفت. اطفال یک آیین قرقیزی دور دست که بایستی در مدرسه تحصیل و کسب ارام درس دشوار زندگی و تصورات و تخیلات در باره سرزمین های دور و مرموز و مشغول باشند…